سایت سازبیست تولزکد لوگوهای سه گوشه
اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام
اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام
مــــذهـــبي - فــــرهنـــــگي

1 . ترمذی از أبو طفیل :
حدثنا محمد بن بَشَّارٍ حدثنا محمد بن جَعْفَرٍ حدثنا شُعْبَةُ عن سَلَمَةَ بن کُهَیْلٍ قَال سمعت أَبَا الطُّفَیْلِ یحدث عن أبی سَرِیحَةَ أو زَیْدِ بن أَرْقَمَ شَکَّ شُعْبَةُ عن النبی صلى الله علیه وسلم قال : «من کنت مَوْلَاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلَاهُ» .
قال : أبو عِیسَى هذا حَدِیثٌ حَسَنٌ صحیح وقد رَوَى شُعْبَةُ هذا الحدیث عن مَیْمُونٍ أبی عبد اللَّهِ عن زَیْدِ بن أَرْقَمَ عن النبی صلى الله علیه وسلم وأبو سَرِیحَةَ هو حُذَیْفَةُ بن أَسِیدٍ الْغِفَارِیُّ صَاحِبُ النبی .
أبی سریحه و یا زید بن أرقم (تردید از شعبه است) از رسول خدا نقل کرده‌اند که آن حضرت فرمود : «هرکس من مولای او هستم ، پس علی مولای او است» .
این حدیث حسن و صحیح است ، شعبه این روایت را از میمون بن عبد الله از زید بن أرقم از رسول خدا صلی الله علیه واله نقل کرده است . أبو سریحه همان حذیفة بن أسید غفاری صحابی رسول خدا است .
الترمذی ، محمد بن عیسى أبو عیسى السلمی (متوفای279هـ) ، سنن الترمذی ، ج 5 ، ص 633 ، ح3713 ، بَاب مَنَاقِبِ عَلِیِّ بن أبی طَالِبٍ رضی الله عنه ، تحقیق : أحمد محمد شاکر وآخرون ، ناشر : دار إحیاء التراث العربی - بیروت .
محمد ناصر البانی بعد از نقل این روایت می‌گوید :
أخرجه الترمذی و قال : «حدیث حسن صحیح» .
قلت : وإسناده صحیح على شرط الشیخین .
ترمذی آن را نقل کرده و گفته است که این روایت حسن و صحیح است و من می‌گویم که سند آن با شرائطی که بخاری و مسلم برای صحت روایت قائل هستند ، صحیح است .
الألبانی ، محمد ناصر ، سلسلة الأحادیث الصحیحة ، ج4 ، ص331ـ 332 ، ناشر : مکتبة المعارف ـ الریاض .
2 . ابن ماجه قزوینی از سعد بن أبی وقاص :
حدثنا عَلِیُّ بن مُحَمَّدٍ ثنا أبو مُعَاوِیَةَ ثنا مُوسَى بن مُسْلِمٍ عن بن سَابِطٍ وهو عبد الرحمن عن سَعْدِ بن أبی وَقَّاصٍ قال قَدِمَ مُعَاوِیَةُ فی بَعْضِ حَجَّاتِهِ فَدَخَلَ علیه سَعْدٌ فَذَکَرُوا عَلِیًّا فَنَالَ منه فَغَضِبَ سَعْدٌ وقال تَقُولُ هذا لِرَجُلٍ سمعت رَسُولَ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم یقول من کنت مَوْلَاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلَاهُ وَسَمِعْتُهُ یقول أنت مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ من مُوسَى إلا أَنَّهُ لَا نَبِیَّ بَعْدِی وَسَمِعْتُهُ یقول لَأُعْطِیَنَّ الرَّایَةَ الْیَوْمَ رَجُلًا یُحِبُّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ .
عبد الرحمن ، معروف به ابن سابط ، از سعد بن ابى وقّاص نقل کرده است که در یکى از سال‌هاى حج که معاویة به مکّه رفته بود ، سعد بن ابى وقّاص به ملاقات او رفت . در این هنگام ، حاضران براى خوشحال کردن ، معاویه ، از حضرت على علیه السّلام بدگویی مى‏کردند .
سعد ، از شنیدن نکوهش آنان ، خشمناک شد و گفت : چنین سخنان نابجا و نابخردانه را درباره بزرگوارى مى‏گوئید که خود از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شنیدم فرمود :
«من کنت مولاه فعلىّ مولاه» .
و شنیدم خطاب به حضرت على علیه السّلام، مى‏فرمود:
«انت منّى بمنزلة هارون من موسى الّا أنّه لا نبىّ بعدى»
و شنیدم که فرمود:
«لاعطینّ الرّایة رجلا یحبّ اللّه و رسوله ؛ همانا پرچم جنگ را به مردى مى‏سپارم که خدا و رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله را دوست مى‏دارد.
ابن ماجه القزوینی ، محمد بن یزید (متوفای275 هـ) ، سنن ابن ماجه ، ج 1 ، ص 45 ، ح121 ، باب فَضْلِ عَلِیِّ بن أبی طَالِبٍ رضی الله عنه ، تحقیق : محمد فؤاد عبد الباقی ، ناشر : دار الفکر - بیروت .
محمد ناصر البانی نیز بعد از نقل روایت می‌گوید :
أخرجه ابن ماجة ( 121 ) . قلت : و إسناده صحیح .
ألبانی، محمّد ناصر ، سلسة الأحادیث الصحیحة‌ ، ج 4 ، ص 249 ، طبق برنامه المکتبة الشاملة .
3 . ابن ماجه قزوینی از براء بن عازب :
حدثنا عَلِیُّ بن مُحَمَّدٍ ثنا أبو الْحُسَیْنِ أخبرنی حَمَّادُ بن سَلَمَةَ عن عَلِیِّ بن زَیْدِ بن جُدْعَانَ عن عَدِیِّ بن ثَابِتٍ عن الْبَرَاءِ بن عَازِبٍ قال أَقْبَلْنَا مع رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم فی حَجَّتِهِ التی حَجَّ فَنَزَلَ فی بَعْضِ الطَّرِیقِ فَأَمَرَ الصَّلَاةَ جَامِعَةً فَأَخَذَ بِیَدِ عَلِیٍّ فقال أَلَسْتُ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِینَ من أَنْفُسِهِمْ قالوا بَلَى قال أَلَسْتُ أَوْلَى بِکُلِّ مُؤْمِنٍ من نَفْسِهِ قالوا بَلَى قال فَهَذَا وَلِیُّ من أنا مَوْلَاهُ اللهم وَالِ من وَالَاهُ اللهم عَادِ من عَادَاهُ .
عدی بن ثابت از براء بن عازب نقل کرده است که در «حجة الوداع» که افتخار همراهى با رسول‏ خدا صلّى اللّه علیه و آله را داشتیم ، در بازگشت ، در یکى از مسیرها دستور داد براى نماز جمع شویم و در آنجا دست على علیه السّلام را گرفت و فرمود :
«ألست أَوْلى‏ بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ؟ ؛ آیا من سزاوارتر نیستم به مؤمنان از خود آنها؟ » همگى تصدیق کرده و بله گفتند . باز فرمود :
«ألست أولى بکلّ مؤمن من نفسه ؛ آیا من نسبت به تک تک مؤمنان از خود آن‌ها سزاوارتر نیستم ؟ » .
باز هم تصدیق کرده و بله گفتند . سپس اشاره به حضرت على علیه السّلام کرده و فرمود:
«فهذا ولىّ من أنا مولاه» ؛ اکنون که فرموده مرا تصدیق کردید ، بدانید که على به هر مؤمنى همان مقام اولویت را دارد که من نسبت به آن مؤمن دارم.
سپس فرمود : « پروردگارا! دوست على علیه السّلام را دوست بدار ، و دشمن او را خوار و ذلیل فرما » .
ابن ماجه القزوینی ، محمد بن یزید (متوفای275 هـ) ، سنن ابن ماجه ، ج 1 ، ص 43 ، ح116 ، فَضْلِ عَلِیِّ بن أبی طَالِبٍ رضی الله عنه ، تحقیق : محمد فؤاد عبد الباقی ، ناشر : دار الفکر - بیروت .
البانی بعد از نقل این روایت می‌گوید :
صحیح .
محمّد ناصر الألبانی ، صحیح ابن ماجة ، ج 1 ، ص 26 ، ح113 ، طبق برنامه المکتبة‌ الشاملة .
4 . ابن حجر عسقلانی از امیر مؤمنان علیه السلام :
وقال إسحاق : أخبرنا أبو عامر العقدی ، عن کثیر بن زید ، عن محمد بن [ عمر ] بن علی عن أبیه ، عن علی رضی الله عنه قال : إن النبی صلى الله علیه وسلم حضر الشجرة بخم ، ثم خرج آخذا بید علی رضی الله عنه قال : « ألستم تشهدون أن الله تبارک وتعالى ربکم ؟ » قالوا : بلى . قال صلى الله علیه وسلم : « ألستم تشهدون أن الله ورسوله أولى بکم من أنفسکم وأن الله تعالى ورسوله أولیاؤکم ؟ » . فقالوا : بلى . قال : « فمن کان الله ورسوله مولاه فإن هذا مولاه ، وقد ترکت فیکم ما إن أخذتم به لن تضلوا کتاب الله تعالى ، سببه بیدی ، وسببه بأیدیکم ، وأهل بیتی » .
حضرت على علیه السّلام فرموده است : رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله در زیر درختى در محل «خم» قرار گرفته بود ، طولى نکشید از زیر درخت بیرون آمده و دست مرا گرفت و خطاب به مردم فرمود : اى مردم ! مگر نه این است که گواهى می‌دهید ، خداى تعالى پروردگار شماست ؟ در پاسخ گفتند : آرى ! فرمود :
مگر نه این‌ است که گواهى میدهید ، خدا و رسول او از جان شما به شما سزاوارترند ؟ و خدا و رسول او مولاى شمایند ؟ گفتند : آرى ! فرمود : بنا بر این ، کسى که خدا و رسول او مولاى او هستند ، به راستى این شخص (على علیه السّلام) مولاى اوست. اینک ، در میان شما دو اثر ارزنده و گرانبها مى‏گذارم که هرگاه به آن‌ها تمسک کنید ، هرگز در منجلاب گمراهى گرفتار نخواهید شد : یکى ، کتاب خدا است که ریسمان استوار میان شما و خدا مى‏باشد که یک طرف آن در دست حق تعالى است و طرف دیگرش در اختیار شماست و دیگرى ، اهل بیت من است .
ابن حجر بعد از نقل این روایت می‌گوید :
( هذا إسناد صحیح ) ، وحدیث غدیر خم قد أخرج النسائی من روایة أبی الطفیل عن زید بن أرقم ، وعلی ، وجماعة من الصحابة رضی الله عنهم ، وفی هذا زیادة لیست هناک ، وأصل الحدیث أخرجه الترمذی أیضا .
سند این روایت صحیح است . حدیث غدیر خم را نسائی از طریق أبو طفیل از زید بن أرقم و نیز از علی علیه السلام و گروهی از صحابه نقل کرده‌ است . در این روایت چیزهای است که در آن‌ها نیست . اصل حدیث را ترمذی نیز نقل کرده است .
ابن حجر عسقلانی ، أحمد بن علی بن حجر (متوفای852 هـ) ، المطالب العالیة بزوائد المسانید الثمانیة ، ج 16 ، ص142 ، ح3943 ، تحقیق : د. سعد بن ناصر بن عبد العزیز الشتری ، ناشر : دار العاصمة/ دار الغیث - السعودیة ، الطبعة : الأولى ، 1419هـ .
5 . احمد بن حنبل از ریاح بن الحرث :
حدثنا عبد اللَّهِ حدثنی أبی ثنا یحیى بن آدَمَ ثنا حَنَشُ بن الحرث بن لَقِیطٍ النخعی الأشجعی عن رِیَاحِ بن الحرث قال جاء رَهْطٌ إلى عَلِىٍّ بِالرَّحْبَةِ فَقَالُوا السَّلاَمُ عَلَیْکَ یا مَوْلاَنَا قال کَیْفَ أَکُونُ مَوْلاَکُمْ وَأَنْتُمْ قَوْمٌ عَرَبٌ قالوا سَمِعْنَا رَسُولَ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم یوم غد یرخم یقول من کنت مَوْلاَهُ فان هذا مَوْلاَهُ قال رِیَاحٌ فلما مَضَوْا تَبِعْتُهُمْ فَسَأَلْتُ من هَؤُلاَءِ قالوا نَفَرٌ مِنَ الأَنْصَارِ فِیهِمْ أبو أَیُّوبَ الأنصاری .
نخعی از ریاح بن حارث روایت کرده است که گروهى در رحبه حضور مبارک حضرت على علیه السّلام شرفیاب شدند ، سلام بر آن حضرت کرده گفتند : «السّلام علیک یا مولانا» حضرت على علیه السّلام از آنان پرسید : چگونه من‏ مولاى شما هستم با آن‌که شما از گروه عرب مى‏باشید ؟ در پاسخ گفتند : به دلیل آن که در روز غدیر خم از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شنیدیم مى‏فرمود :
«من کنت فانّ هذا مولاه»
ریاح گوید : پس از آن که گروه مورد نظر از حضور مبارک مرخّص شدند ، دنبال آنان رفته و از کسانى پرسیدم که اینان از چه تیره‏اى هستند ؟ گفتند : از مردم «انصار» هستند که در میان آن‌ها أبو أیوب انصاری نیز وجود داشت .
أحمد بن حنبل ، أبو عبدالله الشیبانی (متوفای241هـ) ، مسند الإمام أحمد بن حنبل ، ج 5 ، ص 419 ، ح23609 ، ناشر : مؤسسة قرطبة – مصر .
البانی بعد از نقل این روایت می‌گوید :
أخرجه أحمد والطبرانی من طریق حنش بن الحارث بن لقیط النخعی الأشجعی عن ریاح بن الحارث .
قلت : وهذا إسناد جید رجاله ثقات . وقال الهیثمی : « رواه أحمد و الطبرانی ، ورجال أحمد ثقات » .
این روایت را احمد و طبرانی از طریق حنش بن حارث بن لقیط از ریاح بن حارث نقل کرده‌اند . نظر من این است که سند این روایت نیکو و راویان آن مورد اعتماد هستند . و هیثمی گفته است که احمد و طبرانی آن را نقل کرده‌اند و روایان مسند احمد مورد اعتماد هستند .
البانی ، محمد ناصر ، السلسلة الصحیحة ، ج 4 ، ص 249 ، طبق برنامه المکتبة الشاملة .
6 . احمد بن حنبل از أبی طفیل :
حدثنا عبد اللَّهِ حدثنی أبی ثنا حُسَیْنُ بن مُحَمَّدٍ وأبو نُعَیْمٍ الْمَعْنَى قَالاَ ثنا فِطْرٌ عن أبی الطُّفَیْلِ قال جَمَعَ علی رضی الله عنه الناس فی الرَّحَبَةِ ثُمَّ قال لهم أَنْشُدُ اللَّهَ کُلَّ امْرِئٍ مُسْلِمٍ سمع رَسُولَ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم یقول یوم غَدِیرِ خُمٍّ ما سمع لَمَّا قام فَقَامَ ثَلاَثُونَ مِنَ الناس وقال أبو نُعَیْمٍ فَقَامَ نَاسٌ کَثِیرٌ فَشَهِدُوا حین أَخَذَهُ بیده فقال لِلنَّاسِ أَتَعْلَمُونَ انى أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِینَ من أَنْفُسِهِمْ قالوا نعم یا رَسُولَ اللَّهِ قال من کنت مَوْلاَهُ فَهَذَا مَوْلاَهُ اللهم وَالِ من وَالاَهُ وَعَادِ من عَادَاهُ قال فَخَرَجْتُ وَکَأَنَّ فی نفسی شَیْئاً فَلَقِیتُ زَیْدَ بن أَرْقَمَ فقلت له انى سمعت عَلِیًّا رضی الله عنه یقول کَذَا وَکَذَا قال فما تُنْکِرُ قد سمعت رَسُولَ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم یقول ذلک له .
فطر بن خلیفه از ابو طفیل نقل کرده است حضرت على علیه السّلام مردم را در رحبه گرد آورد و فرمود : سوگند مى‏دهم هر مرد مسلمانى که غدیر خم را به خاطر دارد و سخنى را که در آن روز از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شنیده است ، از جاى برخیزد . سى تن از مردم براى اقامه شهادت بر پاى خاستند .
ابو نعیم ، گفته است که گروه بسیارى‏ قیام کردند و اعلام کردند آن هنگام حاضر بودیم که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله دست امیر المؤمنین على علیه السّلام را به دست مبارک خود گرفت خطاب به مردم فرمود:
آیا می‌دانید که من سزاوارتر به مؤمنان از خود آنها مى‏باشم ؟ همگى فرمایش رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله را تصدیق کردند و به همین دلیل بود که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود:
«من کنت مولاه فهذا مولاه»
و اضافه فرمود : «پروردگارا ! دوست على را دوست بدار ، و دشمن على را دشمن بدار .
ابو طفیل گفت : از میان جمع در حالى بیرون رفتم که در خودم احساس ناراحتى مى‏کردم ، و در بازگشت از اجتماع مردم ، به دیدار زید بن ارقم رفتم و به او گفتم : از على چنین و چنان شنیدم و ناراحت شدم ! زید گفت : آنچه را که شنیدى انکار مکن ! ؛ زیرا آنچه را که شنیده‌ای من خود از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شنیده‏ام ! .
أحمد بن حنبل ، أبو عبدالله الشیبانی (متوفای241هـ) ، مسند أحمد بن حنبل ج 4 ، ص 370 ، ح19321 ، ناشر : مؤسسة قرطبة – مصر .
البانی بعد از نقل این روایت می‌گوید :
أخرجه أحمد ( 4 / 370 ) و ابن حبان فی " صحیحه " ( 2205 - موارد الظمآن ) و ابن أبی عاصم ( 1367 و 1368 ) و الطبرانی ( 4968 ) و الضیاء فی " المختارة " ( رقم -527 بتحقیقی ) .
قلت : و إسناده صحیح على شرط البخاری . و قال الهیثمی فی " المجمع " ( 9 / 104) : " رواه أحمد و رجاله رجال الصحیح غیر فطر بن خلیفة و هو ثقة " .
این روایت را احمد ، ابن حبان در صحیحش ، إبن أبی عاصم ، طبرانی ، مقدسی در المختاره که خود آن را تحقیق کرده‌ام ، نقل نموده‌‌اند .
نظر من این است که این روایت بر طبق شرائطی که بخاری برای صحت حدیث قائل است ، صحیح است . هیثمی در مجمع الزوائد گفته است که آن را احمد نقل کرده و راویان حدیث احمد ، روایان صحیح بخاری هستند ؛ غیر از فطر بن خلیفه که او نیز مورد اعتماد است .
البانی ، محمد ناصر ، السلسلة الصحیحة ، ج 4 ، ص 249 ، طبق برنامه المکتبة الشاملة .
7 . احمد بن حنبل از سعید بن وهب و زید بن یسع :
حدثنا عبد اللَّهِ ثنا عَلِىُّ بن حَکِیمٍ الأودی أَنْبَأَنَا شَرِیکٌ عن أبی إِسْحَاقَ عن سَعِیدِ بن وَهْبٍ وَعَنْ زَیْدِ بن یُثَیْعٍ قَالاَ نَشَدَ عَلِىٌّ الناس فی الرَّحَبَةِ من سمع رَسُولَ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم یقول یوم غَدِیرِ خُمٍّ الا قام قال فَقَامَ من قِبَلِ سَعِیدٍ سِتَّةٌ وَمِنْ قِبَلِ زَیْدٍ سِتَّةٌ فَشَهِدُوا انهم سَمِعُوا رَسُولَ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم یقول لعلی رضی الله عنه یوم غَدِیرِ خُمٍّ أَلَیْسَ الله أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِینَ قالوا بَلَى قال اللهم من کنت مَوْلاَهُ فعلی مَوْلاَهُ اللهم وَالِ من وَالاَهُ وَعَادِ من عَادَاهُ .
أبو اسحاق از سعید بن وهب و از زید بن یثیع روایت کرده است که هر دو تن گفتند : حضرت على علیه السّلام در رحبه ، حاضران را سوگند داد که هر کس در روز غدیر خم سخنى در حق من از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شنیده است از جا برخیزد . در این هنگام شش تن از کنار سعید و شش تن از پهلوى زید برخاستند و گواهى دادند که آنان در آنروز از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله در محل غدیر شنیدند ، خطاب به مردم فرمود :
«ألیس اللّه اولى بالمؤمنین؟»
حاضران گفتند :
آرى ! خدا بر همگى آنان اولویت دارد . به همین دلیل بود که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود :
«اللّهمّ من کنت مولاه فعلىّ مولاه اللّهمّ وال من والاه و عاد من عاداه».
خدایا هرکس من مولای او هستم ، علی مولای او است ، خدایا دوست بدار هر کس علی را دوست دارد و دشمن باش با هر کس که با علی دشمنی کند .
أحمد بن حنبل ، أبو عبدالله الشیبانی (متوفای 241 هـ) ، مسند الإمام أحمد بن حنبل ، ج 1 ، ص 118 ، ح950 ، ناشر : مؤسسة قرطبة – مصر .
محمد ناصر البانی بعد از نقل این روایت می‌گوید :
و قد مضى فی الحدیث الرابع - الطریق الثانیة و الثالثة . و إسناده حسن ، و أخرجه البزار بنحوه و أتم منه . و للحدیث طرق أخرى کثیرة جمع طائفة کبیرة منها الهیثمی فی " المجمع " ( 9 / 103 - 108 ) .
وقدذکرت و خرجت ما تیسر لی منها مما یقطع الواقف علیها بعد تحقیق الکلام على أسانیدها بصحة الحدیث یقینا ، و إلا فهی کثیرة جدا ، و قد استوعبها ابن عقدة فی کتاب مفرد ، قال الحافظ ابن حجر : منها صحاح و منها حسان .
و جملة القول أن حدیث الترجمة حدیث صحیح بشطریه ، بل الأول منه متواتر عنه صلى الله علیه وسلم کما ظهر لمن تتبع أسانیده و طرقه ، و ما ذکرت منها کفایة .
در حدیث چهارم ، طریق دوم و سوم گذشت . سند آن حسن است و بزار به صورت کامل‌تر آن را نقل کرده است . علاوه بر آن برای حدیث غدیر سند‌های بسیاری ذکر شده است که افراد زیادی مانند هیثمی در کتابش المجمع اسناد آن را ذکر کرده اند ،
ومن آنچه آورده‌ام به اندازه توانم بوده است که هر کسی پس از آشنائی با اسناد آن یقین به صحت پیدا می کند و گرنه بسیار بیشتر از آن است که من آورده‌ام . ابن عقده همه راه‌های نقل آن را در کتابی مستقل جمع کرده است و ابن حجر بنا بر بعضی از اسناد ، آن را صحیح و بر بعضی از اسناد ، حسن دانسته است .
خلاصه سخن آن که هر دو قسمت این روایت [من کنت مولاه فعلی مولاه ؛ اللهم وال من والاه ] صحیح هستند ؛ بلکه قسمت اول آن به صورت متواتر از رسول خدا صلی الله علیه وآله نقل شده است ... .
البانی ، محمد ناصر ، السلسلة الصحیحة ، ج 4 ، ص 249 ، طبق برنامه المکتبة‌ الشاملة .
8 . نسائی از زید بن أرقم :
أخبرنا محمد بن المثنى قال حدثنی یحیى بن حماد قال حدثنا أبو عوانة عن سلیمان قال حدثنا حبیب بن أبی ثابت عن أبی الطفیل عن زید بن أرقم قال لما رجع رسول الله صلى الله علیه وسلم عن حجة الوداع ونزل غدیر خم أمر بدوحات فقممن ثم قال کأنی قد دعیت فأجبت و إنی قد ترکت فیکم الثقلین أحدهما أکبر من الآخر کتاب الله وعترتی أهل بیتی فأنظروا کیف تخلفونی فیهما فإنهما لن یتفرقا حتى یردا على الحوض ثم قال إن الله مولای وأنا ولی کل مؤمن ثم أخذ بید علی فقال من کنت ولیه فهذا ولیه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه فقلت لزید سمعته من رسول الله صلى الله علیه وسلم فقال ما کان فی الدوحات أحد إلا رآه بعینیه وسمعه بأذنیه .
ابو طفیل از زید بن ارقم نقل کرده است : هنگامى که پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله از حجّة الوداع بازمى‏گشت ، در محل غدیر خم منزل کرد و به درختان چندى که در آن نزدیکى بود اشاره کرد . اصحاب بلا فاصله زیر آن درخت‌ها را تمیز کرده و سایبانى براى رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله تشکیل دادند . حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله در زیر آن سایبان قرار گرفت و خطاب به حاضران فرمود :
روزگار من به پایان رسیده و مرا به سوى خدا و عنایات حضرت او دعوت کرده‏اند ، دعوت حضرت او را اجابت کرده‏ام . اینک ، دو اثر گرانبها در میان شما به جاى مى‏گذارم که یکى از آن دو ، مهمتر از دیگرى است و آن دو اثر گرانبار ، کتاب خدا و عترت اهل بیت من است ؛ اینک بنگرید تا پس از رحلت من با آن‌ها چگونه رفتار خواهید کرد . بدیهى است این دو یادگار از یکدیگر دور نخواهند شد تا اینکه در کنار حوض کوثر با من ملاقات نمایند . سپس فرمود :
«انّ اللّه مولاى و انا ولىّ کلّ مؤمن»
سپس دست على علیه السّلام را گرفت و فرمود :
«من کنت ولیّه فهذا ولیّه اللّهم وال من والاه و عاد من عاداه»
ابو طفیل گوید : از زید پرسیدم : آیا تو از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله این جملات را شنیده‏اى ؟ زید در پاسخ گفت : آرى ! همه آن ها که در اطراف درختان حضور داشتند آن حضرت را دیدند و سخن ایشان را شنیدند.
النسائی ، أحمد بن شعیب أبو عبد الرحمن (متوفای303 هـ) ، خصائص أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب ، ج 1 ، ص 96 ، ح79 ، تحقیق : أحمد میرین البلوشی ، ناشر : مکتبة المعلا - الکویت الطبعة : الأولى ، 1406 هـ .
حاکم نیشابوری بعد از نقل روایت می‌گوید :
هذا حدیث صحیح على شرط الشیخین ولم یخرجاه بطوله .
این حدیث با شرائطی که بخاری و مسلم در صحت روایت قائل هستند ، صحیح است ؛ ولی آن‌ها نقل نکرده‌اند .
الحاکم النیسابوری ، محمد بن عبدالله أبو عبدالله (متوفای 405 هـ) المستدرک علی الصحیحن ، ج3 ص118 ، تحقیق : مصطفى عبد القادر عطا ، الناشر : دار الکتب العلمیة ـ بیروت، ط1، 1411هـ ـ 1990م .
ابن کثیر دمشقی سلفی (متوفای774هـ) بعد از نقل روایت می‌گوید‌ :
قال شیخنا أبو عبد الله الذهبی وهذا حدیث صحیح .
استاد ما ابو عبد الله ذهبی گفت که این حدیث صحیح است .
ابن کثیر الدمشقی ، إسماعیل بن عمر القرشی أبو الفداء ، البدایة والنهایة ، ج 5 ، ص 209 ، ناشر : مکتبة المعارف – بیروت .
9 . نسائی از سعد بن أبی وقاص :
83 أخبرنی زکریا بن یحیى قال حدثنا نصر بن علی قال أخبرنا عبد الله ابن داود عن عبد الواحد بن أیمن عن أبیه أن سعدا قال قال رسول الله صلى الله علیه وسلم من کنت مولاه فعلی مولاه .
سعد بن أبی وقاص گفته است که رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود : هرکس من مولای او هستم ، علی مولای او است .
النسائی ، أحمد بن شعیب أبو عبد الرحمن (متوفای303 هـ) ، خصائص أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب ، ج 1 ، ص 81 ، ح 83 ، ناشر : مکتبة المعلا - الکویت - 1406 ، الطبعة : الأولى ، تحقیق : أحمد میرین البلوشی .
البانی بعد از نقل روایت می‌گوید :
الثانیة [من طریق سعد بن أبی وقاص] : عن عبد الواحد بن أیمن عن أبیه به . أخرجه النسائی فی " الخصائص " و إسناده صحیح أیضا ، رجاله ثقات رجال البخاری غیر أیمن والد عبد الواحد و هو ثقة کما فی " التقریب " .
روایت دوم از روایت‌های سعد بن أبی وقاص از عبد الواحد بن أیمن از پدرش نقل شده است . این روایت را نسائی در خصائص نقل کرده و سندش صحیح و راویان آن راویان صحیح بخاری هستند ؛‌ غیر از پدر عبد الواحد که او نیز مورد اعتماد است ؛ چنانچه در تقریب التهذیب ابن حجر آمده است .
البانی ، محمد ناصر ، السلسلة الصحیحة ، ج 4 ،ص 249 ، طبق برنامه المکتبة الشاملة .
10 . حاکم نیشابوری از زید بن أرقم :
أخبرنی محمد بن علی الشیبانی بالکوفة ثنا أحمد بن حازم الغفاری ثنا أبو نعیم ثنا کامل أبو العلاء قال سمعت حبیب بن أبی ثابت یخبر عن یحیى بن جعدة عن زید بن أرقم رضی الله عنه قال خرجنا مع رسول الله صلى الله علیه وسلم حتى انتهینا إلى غدیر خم فأمر بدوح فکسح فی یوم ما أتى علینا یوم کان أشد حرا منه فحمد الله وأثنى علیه وقال یا أیها الناس أنه لم یبعث نبی قط إلا ما عاش نصف ما عاش الذی کان قبله وإنی أوشک أن أدعى فأجیب وإنی تارک فیکم ما لن تضلوا بعده کتاب الله عز وجل ثم قام فأخذ بید علی رضی الله عنه فقال یا أیها الناس من أولى بکم من أنفسکم ؟ قالوا الله ورسوله أعلم . [قال] : ألست أولى بکم من أنفسکم ؟ قالوا : بلى قال من کنت مولاه فعلی مولاه .
یحیی بن جعده از زید بن ارقم روایت کرده است که همراه رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله به راه خویش ادامه مى‏دادیم تا به غدیر خم رسیدیم . در آن جا درختى بود که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله به آن درخت اشاره کرد و اصحاب زیر آن درخت را تمیز و مرتب ساختند و آن روز به اندازه‏اى هوا گرم بود که ما روز گرم و پر حرارتى را مانند آن روز ندیده بودیم .
در آنجا بود که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله به ایراد خطابه پرداخت . پس از حمد و ثناى الهى ، خطاب به مردم فرمود : هیچ پیغمبرى مبعوث نمى‏شود مگر آنکه نیمى از مقدار زندگى پیغمبر پیشین خود را عهده‏دار مى‏شود ؛ طولى نمى‏کشد ، دعوت الهى را اجابت مى‏کنم و دو اثر گران سنگ (یا گرانبها) در میان شما به جاى مى‏گذارم که اگر از خواسته و رویه آنان پیروى نمایید ، هرگز به گمراهى گرفتار نخواهید شد : یکى‏ کتاب خدا و دیگرى عترت من است .
سپس دست على علیه السّلام را به دست گرفت و خطاب به مردم گفت : اى مردم ! چه کسى از جان و مال شما ، از خود شما سزاوارتر است ؟ گفتند : خدا و رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله داناتر و اولیتر به جان و مال است آنگاه فرمود :
«من کنت مولاه فعلىّ مولاه» .
حاکم نیشابوری بعد از نقل روایت می‌گوید :
هذا حدیث صحیح الإسناد ولم یخرجاه .
و ذهبی نیز در تلخیص المستدرک سخن وی را تأیید می‌کند .
الحاکم النیسابوری ، محمد بن عبدالله أبو عبدالله (متوفای 405 هـ) المستدرک علی الصحیحین مع تضمینات الذهبی فی التلخیص ، ج3 ، ص613 ، ح6272 ، ناشر : دار الکتب العلمیة ـ بیروت ، ط 1ـ 1411هـ ـ 1990م .
11 . بزار از زید بن یثیع :
حدثنا یوسف بن موسى قال نا عبید الله بن موسى عن فطر بن خلیفة عن أبی إسحاق عن عمرو ذی مر وعن سعید بن وهب وعن زید بن یثیع قالوا سمعنا علیا یقول نشدت الله رجلا سمع رسول الله صلى الله علیه وسلم یقول یوم غدیر خم لما قام فقام إلیه ثلاثة عشر رجلا فشهدوا أن رسول الله صلى الله علیه وسلم قال ألست أولى بالمؤمنین من أنفسهم قالوا بلى یا رسول الله قال فأخذ بید علی فقال من کنت مولاه فهذا مولاه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه وأحب من أحبه وأبغض من أبغضه وانصر من نصره واخذل من خذله .
ابو اسحاق از عمرو بن ذى مرّ ، سعید بن وهب و زید بن یثیع به اتفاق همگان روایت کرده‏اند که از حضرت على علیه السّلام شنیدیم ، سوگند مى‏داد که اگر کسى از شما از پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله در روز غدیر خم آن چه را درباره من فرموده ، شنیده است ، شهادت خود را اعلام نماید . سیزده تن از حاضران از جای برخواستند و شهادت دادند که از آن حضرت صلّى اللّه علیه و آله شنیدیم ، فرمود : مگر نه این که من از جان مؤمنان سزاوارتر از خود آن ها هستم ؟ مردم فرموده آن حضرت را تصدیق کردند . در این هنگام دست على علیه السّلام را گرفت و فرمود :
«من کنت مولاه فعلىّ مولاه اللهمّ وال من والاه و عاد من عاداه و احبّ من احبّه و ابغض من ابغضه و انصر من نصره و اخذل من خذله» .
البزار ، أبو بکر أحمد بن عمرو بن عبد الخالق (متوفای292 هـ) ، البحر الزخار (مسند البزار) ج 3 ، ص 35 ، ح786 ، تحقیق : د. محفوظ الرحمن زین الله ، ناشر : مؤسسة علوم القرآن ، مکتبة العلوم والحکم - بیروت ، المدینة الطبعة : الأولى ، 1409هـ .
هیثمی بعد از نقل این روایت می‌گوید :
رواه البزار ورجاله رجال الصحیح غیر فطر بن خلیفة وهو ثقة .
این روایت را بزار نقل کرده و راویان آن راویان صحیح بخاری هستند ، غیر از فطر بن خلیفه که او نیز مورد اعتماد است .
الهیثمی ، علی بن أبی بکر (متوفای 807 هـ) ، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد ، ج 9 ، ص 105 ، ناشر : دار الریان للتراث/‏دار الکتاب العربی - القاهرة ، بیروت – 1407هـ .
12 . بزار از سعد بن أبی وقاص :
حدثنا هلال بن بشر قال نا محمد بن خالد بن عثمة قال نا موسى بن یعقوب قال نا مهاجر بن مسمار عن عائشة بنت سعد عن أبیها أن رسول الله أخذ بید علی فقال ( ألست أولى بالمؤمنین من أنفسهم؟ من کنت ولیه فإن علیا ولیه .
عائشه دختر سعد از پدرش نقل کرده است که رسول خدا صلی الله علیه وآله دست علی علیه السلام را گرفت و فرمود : آیا من از مؤمنین نسبت به خودشان سزاوارتر نیستم ؟ هر کس که من مولای او هستم ، علی مولای او است .
البزار ، أبو بکر أحمد بن عمرو بن عبد الخالق (متوفای292 هـ) ، البحر الزخار (مسند البزار) ج 4 ، ص 41 ، ح1203 ، تحقیق : د. محفوظ الرحمن زین الله ، ناشر : مؤسسة علوم القرآن ، مکتبة العلوم والحکم - بیروت ، المدینة الطبعة : الأولى ، 1409 هـ .
هیثمی بعد از نقل روایت می‌گوید :
رواه البزار ورجاله ثقات .
این روایت را بزار نقل کرده و راویان آن مورد اعتماد هستند .
مجمع الزوائد ومنبع الفوائد ، ج 9 ، ص 107 ، اسم المؤلف: علی بن أبی بکر الهیثمی الوفاة: 807 ، ناشر : دار الریان للتراث/‏دار الکتاب العربی - القاهرة ، بیروت – 1407 .
13 . ابن أبی عاصم از امیر مؤمنان علیه السلام :
حدثنا سلیمان بن عبید الله الغیلانی ثنا أبو عامر ثنا کثیر بن زید عن محمد بن عمر بن علی عن أبیه عن علی أن النبی صلى الله علیه وسلم قام بحفرة الشجرة بخم وهو آخذ بید علی فقال أیها الناس ألستم تشهدون أن الله ربکم قالوا بلى قال ألستم تشهدون أن الله ورسوله أولى بکم من أنفسکم قالوا بلى وإن الله ورسوله مولاکم قالوا بلى قال فمن کنت مولاه فإن هذا مولاه .
از علی علیه السلام نقل شده است که رسول خدا صلی الله علیه وآله بر کنده درختی در غدیر خم ایستاده بود ؛ در حالی که دست علی علیه السلام به دست او بود . سپس فرمود : ای مردم ! آیا شهادت می‌دهید که خداوند پروردگار شما است ؟ گفتند : آری ، فرمود : آیا شهادت می‌دهید که خدا و رسول خدا از خود شما بر شما سزاوارترند ؟ گفتند : آری ، فرمود : آیا شهادت می‌دهید که خدا و رسول او سرپرستان شما هستند ، گفتند : آری . فرمود : هرکس من مولای او هستم ،‌ این (علی علیه السلام) مولای او است .
البانی در ذیل حدیث می‌گوید :
حسن .

عمرو بن أبی عاصم الضحاک الشیبانی (متوفای287هـ) السنة ، ج 2 ، ص 605 ، ح1361 ، تحقیق : محمد ناصر الدین الألبانی ، ناشر : المکتب الإسلامی - بیروت ، الطبعة : الأولى 1400هـ .
14 . طبرانی از زید بن أرقم :
4986 حدثنا عَلِیُّ بن عبد الْعَزِیزِ ثنا أبو نُعَیْمٍ ثنا کَامِلُ أبو الْعَلاءِ قال سمعت حَبِیبَ بن أبی ثَابِتٍ یحدث عن یحیى بن جَعْدَةَ عن زَیْدِ بن أَرْقَمَ قال خَرَجْنَا مع رسول اللَّهِ صلى اللَّهُ علیه وسلم حتى انْتَهَیْنَا إلى غَدِیرِ خُمٍّ أَمَرَ بِدُوحٍ فَکُسِحَ فی یَوْمٍ ما أتى عَلَیْنَا یَوْمٌ کان أَشَدَّ حُرًّا منه فَحَمِدَ اللَّهَ وَأَثْنَى علیه وقال یا أَیُّهَا الناس إنه لم یُبْعَثْ نَبِیٌّ قَطُّ إِلا عَاشَ نِصْفَ ما عَاشَ الذی کان قَبْلَهُ وَإِنِّی أُوشَکُ أَنْ أُدْعَى فَأُجِیبَ وَإِنِّی تَارِکٌ فِیکُمْ ما لَنْ تَضِلُّوا بَعْدَهُ کِتَابَ اللَّهِ ثُمَّ قام وَأَخَذَ بِیَدِ عَلِیٍّ رضی اللَّهُ عنه فقال یا أَیُّهَا الناس من أَوْلَى بِکُمْ من أَنْفُسِکُمْ قالوا اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَعْلَمُ قال من کنت مَوْلاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاهُ .
یحیی بن جعده از زید بن ارقم روایت کرده است که همراه رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله به راه خویش ادامه مى‏دادیم تا به غدیر خم رسیدیم . در آن جا درختى بود که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله به آن درخت اشاره کرد و اصحاب زیر آن درخت را تمیز و مرتب ساختند و آن روز به اندازه‏اى هوا گرم بود که ما روز گرم و پر حرارتى را مانند آن روز ندیده بودیم .
در آنجا بود که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله به ایراد خطابه پرداخت . پس از حمد و ثناى الهى ، خطاب به مردم فرمود : هیچ پیغمبرى مبعوث نمى‏شود مگر آنکه نیمى از مقدار زندگى پیغمبر پیشین خود را عهده‏دار مى‏شود ؛ طولى نمى‏کشد ، دعوت الهى را اجابت مى‏کنم و دو اثر گران بار (یا گرانبها) در میان شما به جاى مى‏گذارم که اگر از خواسته و رویه آنان پیروى نمایید ، هرگز به گمراهى گرفتار نخواهید شد: یکى‏ کتاب خداست و دیگرى عترت من است .
سپس دست على علیه السّلام را به دست گرفت و خطاب به مردم گفت : اى مردم ! چه کسى از جان و مال شما ، از خود شما سزاوارتر است ؟ گفتند : خدا و رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله داناتر و اولیتر به جان و مال است آنگاه فرمود :
«من کنت مولاه فعلىّ مولاه» .
المعجم الکبیر ، ج 5 ، ص 171 ، اسم المؤلف: سلیمان بن أحمد بن أیوب أبو القاسم الطبرانی الوفاة: 360 ، ناشر : مکتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983 ، الطبعة : الثانیة ، تحقیق : حمدی بن عبدالمجید السلفی .
البانی بعد از نقل این روایت می‌گوید :
أخرجه الطبرانی ( 4986 ) و رجاله ثقات .
طبرانی آن را نقل کرده و روایان آن مورد اعتماد هستند .
البانی ، محمد ناصر ، السلسلة الصحیحة ، ج 4 ، ص 249 ، طبق برنامه المکتبة‌ الشاملة .

کتاب‌هایی که در باره سند حدیث غدیر نوشته شده :

گستردگی أسناد حدیث غدیر آن چنان بوده است که برخی از دانشوران اهل سنت ، برای جمع آوری تمام آن‌ها مجبور شده‌اند کتاب‌های مستقلی بنویسند که جای هیچ تردیدی را باقی نمی‌گذارد .
1 . محمد بن جریر طبری (متوفای310هـ):
محمد بن جریر طبری از کسانی است که کتاب مستقلی در چهار جلد در باره أسناد این روایت نوشته است ؛ چنانچه ذهبی در باره کتاب او می‌گوید :
جمع طرق حدیث غدیر خم فی أربعة أجزاء رأیت شطره فبهرنی سعة روایاته وجزمت بوقوع ذلک .
محمد بن جریر طبری اسناد روایت غدیر خم را در چهار جلد جمع آوری کرده است که من قسمت از آن را دیدم و از گستردگی روایات آن شگفت زده شدم و یقین کردم که این اتفاق افتاده است .
الذهبی ، شمس الدین محمد بن أحمد بن عثمان بن قایماز ، سیر أعلام النبلاء ، ج 14 ، ص 277 ، تحقیق : شعیب الأرناؤوط و محمد نعیم العرقسوسی ، ناشر : مؤسسة الرسالة - بیروت ، التاسعة ، 1413 هـ .
و در تذکرة‌ الحفاظ در ترجمه محمد بن جریر طبری می‌نویسد :
قلت رأیت مجلدا من طرق الحدیث لابن جریر فاندهشت له ولکثرة تلک الطرق .
من یک جلد از کتاب أسناد حدیث غدیر را که ابن جریر نوشته بود را دیدم و از زیاد بودن أسناد آن گیج و مبهوت شدم .
الذهبی ، شمس الدین محمد بن أحمد بن عثمان بن قایماز ، تذکرة الحفاظ ج 2 ، ص 710 ، رقم : 728 ، ناشر : دار الکتب العلمیة - بیروت ، الأولى .
و ابن کثیر سلفی نیز در البدایة والنهایة می‌گوید :
وقد رأیت له کتابا جمع فیه أحادیث غدیر خم فی مجلدین ضخمین وکتابا جمع فیه طریق حدیث الطیر
کتابی از ابن جریر طبری را دیدم که که در آن احادیث غدیر خم را گردآوری کرده بود که دو جلد ضخیم بود . و نیز طبری کتاب دیگری دارد که در آن اسناد حدیث طیر را گردآوری کرده است .
البدایة والنهایة ، ج 11 ، ص 147 ، اسم المؤلف: إسماعیل بن عمر بن کثیر القرشی أبو الفداء الوفاة: 774 ، ناشر : مکتبة المعارف – بیروت .
2 . أبو العباس ابن عقده (333هـ) :
وقد استوعبها بن عقدة فی کتاب مفرد وکثیر من اسانیدها صحاح وحسان
ابن عقده روایات غدیر را در کتاب مستقلی جمع آوری کرده است که بسیاری از أسناد آن صحیح و حسن هستند .
ابن حجر عسقلانی ، أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل الشافعی ، فتح الباری شرح صحیح البخاری ، ج 7 ، ص 74 ، ناشر : دار المعرفة - بیروت ، تحقیق : محب الدین الخطیب .
و در تهذیب التهذیب می‌نویسد :
واعتنى بجمع طرقه أبو العباس بن عقدة فأخرجه من حدیث سبعین صحابیا أو أکثر.
أبو العباس بن عقده تمام أسناد حدیث غدیر را جمع آوری کرده که در آن روایت بیش از هفتاد صحابی و یا بیشتر را نقل نموده است .
ابن حجر عسقلانی ، أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل الشافعی ، تهذیب التهذیب ، ج 7 ، ص 297 ، ناشر : دار الفکر - بیروت - 1404 - 1984 ، الطبعة : الأولى .
3 . شمس الدین ذهبی (متوفای 748هـ) :
وی در تذکرة الحفاظ در باره حدیث طیر و حدیث غدیر می‌نویسد :
واما حدیث الطیر فله طرق کثیرة جدا قد افردتها فی مصنف ومجموعها هو یوجب ان یکون الحدیث له أصل واما حدیث من کنت مولاه فله طرق جیدة وقد أفردت ذلک أیضا .
برای حدیث طیر أسناد زیادی است که من آن را در کتاب مستقلی جمع آوری کرده‌ام ، مجموع آن‌ها سبب می‌شود که حدیث واقعیت داشته باشد . و اما حدیث غدیر نیز أسناد خوبی دارد که برای او نیز کتاب مستقلی نوشته‌ام .
تذکرة الحفاظ ، ج 3 ، ص 1043 ، اسم المؤلف: أبو عبد الله شمس الدین محمد الذهبی الوفاة: 748 ، ناشر : دار الکتب العلمیة - بیروت ، الطبعة : الأولى .
نتیجه :
حدیث غدیر نه تنها با سند‌های صحیح نقل شده است ؛ بلکه به اعتراف بزرگان اهل سنت متواتر است و حتی کتاب‌های مستقلی در باره آن توسط علمای سنی نوشته شده است ؛ اما پذیرش و اعتراف به آن نیازمند قلب سلیم ، تقوا و انصاف است که متأسفانه برخی از دشمنان اهل بیت علیهم السلام ؛ از جمله ابن تیمیه حرانی و ابن حزم اندلسی از داشتن آن محروم بوده‌اند .
ابن حجر عسقلانی در لسان المیزان در باره ابن تیمیه و انصاف آن در نقد احادیث ، می‌نویسد :
لکن وجدته کثیر التحامل إلى الغایة فی رد الأحادیث التی یوردها بن المطهر وان کان معظم ذلک من الموضوعات والواهیات لکنه رد فی رده کثیرا من الأحادیث الجیاد التی لم یستحضر حالة التصنیف مظانها .
ابن تیمیه در ردّ احادیثی که علامه حلی به آن استدلال کرده است زیاده روی نموده است تا آنجا که احادیث خوب و معتبر فراوانی را رد کرده است.
لسان المیزان ، ج 6 ، ص 319 ، أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی الوفاة: 852 ، ناشر : مؤسسة الأعلمی للمطبوعات - بیروت - 1406 - 1986 ، الطبعة : الثالثة ، تحقیق : دائرة المعرف النظامیة – الهند .
و در فتح الباری می‌نویسد :
وأنکر بن تیمیة فی کتاب الرد على بن المطهر الرافضی المؤاخاة بین المهاجرین وخصوصا مؤاخاة النبی صلى الله علیه وسلم لعلی قال لأن المؤاخاة شرعت لإرفاق بعضهم بعضا ولتألیف قلوب بعضهم على بعض فلا معنى لمؤاخاة النبی لأحد منهم ولا لمؤاخاة مهاجری لمهاجری وهذا رد للنص بالقیاس وإغفال عن حکمة المؤاخاة .
ابن تیمیه در کتابش که رد بر علامه حلی است داستان عقد برادری بین مهاجران مخصوصاً بین رسول خدا ‌و علی را انکار کرده و می گوید : فلسفه عقد اخوت برای تألیف دل‌ها و ایجاد محبت و دوستی بین دو نفر تشریع شد ؛ ولی بین دو مهاجر و شخص رسول خدا بی معنی است .
این این حرف‌ها را کسی می زند از حکمت این دستور بی خبر است .
فتح الباری شرح صحیح البخاری ، ج 7 ، ص 271 ، أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی الوفاة: 852 ، ناشر : دار المعرفة - بیروت ، تحقیق : محب الدین الخطیب .
و البانی وهابی ، هدف خود را از بررسی سند حدیث غدیر ، زیاده روی ابن تیمیه در تضعیف این روایت دانسته و می‌گوید :‌‌‌
فقد کان الدافع لتحریر الکلام على الحدیث و بیان صحته ، أننی رأیت شیخ الإسلام بن تیمیة ، قد ضعف الشطر الأول من الحدیث و أما الشطر الآخر ، فزعم أنه کذب ! و هذا من مبالغته الناتجة فی تقدیری من تسرعه فی تضعیف الأحادیث قبل أن یجمع طرقها و یدقق النظر فیها و الله المستعان .
غرض من از تشریح حدیث غدیر و بیان صحت آن، تضعیف ابن تیمیه بخش اول (من کنت مولاه فعلی مولاه) و دروغ دانستن بخش دوّم (اللهمّ وال من والاه...) آن است ، این زیاده روی ابن تیمیه و عجله در تضعیف احادیث قبل از مطالعه در اسناد متعدد روایت و دقت نظر در صحت و سقم آن است .
البانی ، محمد ناصر ، السلسلة الصحیحة ، ج 4 ، ص 249 .
آن‌چه ما نقل کردیم ، مختصری از اعترافات بزرگان سنی و صحه گذاشتن آن‌ها بر حدیث غدیر بود ، برای اطلاع بیشتر به کتاب الغدیر ، ج1 ، ص294 مراجعه بفرمایید . علامه امینی رضوان الله تعالی علیه 43 نفر از دانشمندان سنی را نام می‌برد که تصریح به صحت حدیث غدیر کرده‌اند .

الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة علی بن أبی طالب علیه السلام
 
والسلام علی من اتبع الهدی
 
موسسه حضرت ولیعصر(عج)


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






نوشته شده در تاريخ دو شنبه 10 بهمن 1390برچسب:, توسط عباسعلی